عشق

ساخت وبلاگ

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب میراندند
آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند
زن جوان: یواش تر برو من میترسم
مرد جوان: نه اینجوری خیلی بهتره
زن جوان: خواهش میکنم من خیلی میترسم
مرد جوان: خوب اول باید بگی که دوسم داری
زن جوان: دوستت دارم .حالا میشه آروم تر برونی
مرد جوان: منو محکم بگیر
زن جوان: خب حالا میشه یواش تر بری
مرد جوان: باشه به شرط ایتکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بزاری .آخه نمیتونم راحت برونم . اذیتم میکنه
آن شب حادثه ی غم انگیزی رخ داد
برخورد موتور سیکلت به ساختمان به خاطر بریدن ترمز موتورسیکلت باعث شد یکی از دو نفر زنده و دیگری جان دهد .
مرد جوان از بریدن ترمز باخبر شده بود پس بدون اینکه زن جوان رو مطلع کنه با ترفندی کلاه کاسکتش رو روی سر اون گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم رو از زبونش بشنوه
و خودش رفت تا اون زنده بمونه .

welcome...
ما را در سایت welcome دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza hamechi-reza بازدید : 437 تاريخ : دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت: 20:14